سلام.
جزوه ای که مشاهده می کنید، جزوه مبانی اقتصاد دکتر نیلی است. این جزوه در حال تکمیل است و پس از تکمیل، نسخه کامل شده آن نیز بارگزاری خواهد شد.
دانلود جزوه مبانی اقتصاد دکتر نیلی.
سلام.
جزوه ای که مشاهده می کنید، جزوه مبانی اقتصاد دکتر نیلی است. این جزوه در حال تکمیل است و پس از تکمیل، نسخه کامل شده آن نیز بارگزاری خواهد شد.
دانلود جزوه مبانی اقتصاد دکتر نیلی.
پاسخ تشریحی برخی از سؤالات درس آمار
پاسخ دیگر سؤالات نیز در زمان مناسب بارگزاری خواهند شد.
سؤال درس مبانی سازمان و مدیریت از دو کتاب مبانی سازمان دکتر مقیمی و مبانی سازمان دکتر رضائیان است.
سؤال 17 گزینه 1؛ صفحه 535 و 536 کتاب دکتر مقیمی،
سؤال 18 گزینه 1؛ صفحه 463 کتاب دکتر مقیمی،
سؤال 19 گزینه 4؛ صفحه 270 کتاب دکتر مقیمی،
سؤال 20 گزینه 2؛ صفحه 80 کتاب دکتر مقیمی،
مطالب تخصصی مربوط به سیاستگذاری علم، فناوری و نوآوری را در وبلاگ زیر مینویسم؛
http://innovationpolicy.blog.ir
تمامی سؤال های طرح شده در این درس از کتاب مدیریت اسلامی دکتر مقیمی است.
سؤال 33 گزینه 3؛ جدول صفحه 324 کتاب،
سؤال 34 گزینه 1؛ صفحه 345 تا 347، ویژگی های شماره 46، 64، 27 و 46،
سؤال 35 گزینه 4؛ صفحه 505 کتاب،
سؤال 36 گزینه 2؛ صفحه 447 کتاب،
سلام. فایل نموداری یا به عبارتی خلاصه نموداری بحث policy networks and subsystems: change over time رو جهت استفاده روی سایت قرار دادم. برای استفاده از این فایل باید از نرم افزار concept draw استفاده کنید.
دریافت کنید.
سلام. خلاصه کتاب انسان 250 ساله را می توانید از این قسمت دریافت کنید.
خلاصه کتاب چالش های مدیریت دولتی در ایران. دریافت کنید.
سلام. خلاصه نموداری فصل اول کتاب درآمدی بر نظریه خط مشی گذاری عمومی رو به شما تقدیم می کنم. دریافت کنید.
سلام خدمت شما
مدل های سیاست گذاری رو خدمت شما تقدیم می کنم (منبع: edupsy.scu.ac.ir).
فایل را از این قسمت دریافت کنید.
بسم الله الرحمن الرحیم
· ابزارهای خط مشی
o ما داریم از خط مشی گذاری و حوزه های آن صحبت می کنیمو وقتی در هر حوزه ای مساله ای پیدا می کنید و قرار است که آن را حل کنید هدف تان مشخص شده است که ان هدف همان مسائل است .اما همیشه در مدیریت از زمانی که امدید رشته مدیریت هر موقع د رمورد اهداف صحبت می شد در کنار وسیله هم می امد. بهش می گفتیم سلسله مراتب هدف و وسیله.
o پس وقتی خط مشی ای را وضع می کنید اهدفاتان مشخص می شود. وقتی که ابزار شما هم مشخص شود این دیگر کامل می شود. تقریبا یک پای ثابت خط مشی گذاری را می خواهیم بحث کنیم. به قدری مطالعه ابزار اهمیتش زیاد شده که بعضی می گویند خط مشی همان ابزار است.
o رویکرد ابزاری به چند دلیل است که اینجوری از سه چهار دهه قبل بعد از مطرح شدنش باب شد:
روشهای تحلیل محتوا بی اغراق میتوانند برای هر شکلی از ارتباطات به کار گرفته شوند. وسایلی که ممکن است در حیطه این نوع مطالعه قرار بگیرد شامل کتابها، مجلات، اشعار، روزنامهها، آوازها، نقاشیها، سخنرانیها، نامهها، قوانین و اساسنامهها، هم چنین هر جزئی یا مجموعهای از آنها میباشد (عبداللهیان، 1379، ص. 4). به عبارت دیگر هر چیزی را که به حد کافی فراوان باشد و از معانی نسبتاً ثابتی نزد گروهی از افراد برخوردار باشد میتوان تحلیل محتوایی کرد (کریپندورف، 1373، ص. 47). با کمی اغماض میتوان گفت که مراد از محتوا در روش تحلیل محتوا هر گونه سندی است که حاکی از وجود ارتباطات بین انسانها باشد (مومنی راد و دیگران، 1392، ص. 190). اینها منابعی هستند که محقق بر مبنای آنها میکوشد به شناختی دست یابد که این شناخت میتواند درباره خودگوینده یا درباره وضعیتهای اجتماعی که خطابه در آن تولید شده است باشد (رضوانی، 1389، ص. 138).
روشهای تحلیل محتوا ایجاب میکند که از فنون نسبتاً دقیقی استفاده شود. مثل محاسبه بسامدهای نسبی یا همبستگیهایی که میان واژهها به کار رفته. تنها به کمک روشهای ساخته شده و با ثبات است که محقق میتواند تفسیری عینی و خارج از مدار ارزشها و تصورات شخصی خود ارائه دهد (رضوانی، 1389، ص. 138)..
تحلیل محتوا یک نوع روش شناسی[1] است که روشهای پژوهش خاص خود را دارد. در این نوع روششناسی، محقق از روشهای خاص نمونهگیری، روشهایی برای جمعآوری دادهها و روشهایی خاص برای تحلیل آنها استفاده میکند. بنابراین در رویکرد کمی یا کیفی، تحلیل محتوا یک روش مستقل است که می تواند در راستای رسیدن به الگو یا چارچوبی مفهومی، توصیف و تلخیص دادهها، استنباط از آنها و تدوین نظریه به کار رود (مومنی راد و دیگران، 1392، ص. 193).
جلسه اول
Wednesday, September 23, 2015
10:11 AM
بسم الله الرحمن الرحیم
· تفکر که موضوع علم منطق است و منطق ابزاری از قواعد است که فکر ما را جهت می دهد. تفکر هم حرکتی از مجهول به معلوم است. منطق می خواهد این حرکت را قانون مند کند که کجا درست رفتیم و کجا خطا. پس تفکر محور منطق است. گفتیم که تفکر در دو حوزه رخ می دهد چون تفکر حرکت بین علم و جهل است و استفاده از علوم برای رسیدن به علوم تازه می باشد. علم حضور صورت شی نزد عقل است.
o علم که محتوای ذهن ماست دو دسته است.
· تصور
· تصدیق
o می خواهیم با تصورات و تصدیقات فکر کنیم. بنابراین تفکر هم در دو حوزه تصورات و تصدیقات وارد می شود. منطق دانشی است که می خواهد تفکر ما را سرو سامان دهد بنابراین منطق هم دو بخش دارد هدایت تفکر در حوزه تصورات که می شود منطق تعریف و هدایت تفکر در حوزه تصدیقات که می شود منطق حجت. منطق ما پس دو بخش دارد.
o تفکر استفاده ازعلم برای رسیدن به علم تازه است و علم هم دو تاست پس تفکر هم دو تاست پس علم منطق هم که این تفکر را هدایت می کند دو جزء دارد.
o در حوزه تصورات؛ منطق تعریف
· یکی تعریف انجام می شود.
· دیگری تقسیم بود یعنی بتوانیم اجزای مفهومی را بیان کنیم.
· دیگری تجرید و تعمیم بود.
· دسته بندی هم دیگری بود.
· دیگری هم مقایسه دو مفهوم است. مثلا انسان و حیوان را مقایسه کنیم که دایره هایشان چه ارتباطی دارد. اما همه اینها با تصور سرو کار داشت. خمیر مایه شان تصور بود. تصور یعنی علم ساده ما به اشیا. مثلا درخت و حیوان و غیره.
بسم الله الرحمن الرحیم
· منشا شخصیت این که چه چیزی است بعضی می گویند شخصیت از عوامل درونی شکل می گیرد و بعضی می گویند از عوامل بیرونی شکل می گیرد. در این نگاه ها چند نظریه را که در دیدگاه های بعدی موثر است مطرح می کنیم و سریع از آن می گذریم.
· شخصیت؛
1. ریشه های شکل گیری؛
· یک نگاه نگاه روانکاوی است. در نگاه روانکاوان یا نگاه من ناخودآگاه اصل آن از بحث های فروید است که معتقد است که وقتی ما وکنشی را انجام می دهیم ناشی از تعارضات درونی ماست. یعنی یک سری نیازهای غریزی داشتیم که فروخورده شده اند و الان اگر خشم داریم یا هر چیز دیگر اینها واکنش های ما نسبت به تناقض های فروخورده شده می باشد. اصل کار فروید روانشناسی است که مباحث اش در همه رشته ها ورود پیدا کرده این است که بر اساس نگاهی که به انسان داشت می گفت که انسان یک نهاد دارد یک من دارد و یک فرا من دارد. می گوید نهاد همان چیزی است که درون همه ادم ها هست و به اقتضا غریزه شان است و این نهاد هم تابع اصل لذت است و نهاد مبنای شخصیت افراد را شکل می دهد. بعد می گوید یک من داریم که این من پاسخ به این نیازهای درونی است. فرا من هم یک اصل اجتماعی است و ناشی از الزامات اخلاقی و اجتماعی است که به شما وارد می شود. برای اینکه بفهمیم که شخصیت چگونه شکل گرفته باید ببینیم که اقتضائات بیرونی اش(همین سه مورد) چه شکلی بوده و اینها در آیس برگ می رود. این نهاد و من و فرامن قسمتی از یخ است که زیر آب است. حرفی که فروید می زد از کجا بدست آمد؟ فروید هیچ وقت کار علمی دقیقی انجام نداد. دویست و خرده ای نفر را به من ناخوآگاهاشان وارد می شده و آنها را روانکاوی می کرده است. کاری می کرده که افراد را به من ناخودآگاهشان برگرداند. یکی از ریشه های شکل گیری شخصیت بحث فروید است. در این دیدگاه می شود که گفت اگر می خواهید شخصیت سالمی را رشد دهید باید محدودیت های فرد را از کودکی اصلاح کنید.
· مزاج و مشرب. پایه اش بحث های زیستی است. آن چیزی که شخصیت شما را شکل می دهد ناشی از فعل و انفعالات درونی شماست. معتقدند که شخصیت آدم ها بر اساس نسبتی است که بین طبایع چهار گانه شکل می گیرد. اینکه چقدر زیست می تواند اثر گذار باشد نظریه های بعدی این ها را اصلاح کرده اند.
· پدیدار شناسی. این رویکرد از نگاه هایی وارد شد که ما واقعیت خودمان را چگونه ادراک و فهم می کنیم. هر جوری که ما خودمان را پندار می کنیم و هر جوری که خودمان را در محیط تفسیر می کنیم همان طور کنش خواهیم داشت. یک تحولی بود که ناشی از نوع نگاه شناختی حاصل شد. اعتقاد اینها این است که نوع کنش ما به نوع معنا بخشی به خودمان برمی گردد.
§ بر اساس هر کدام از اینها یک الگویی برای درمان درست شده است. یعنی در پدیدار شناسی برای درمان شما با ادراک شما بازی می کند و مزاج با زیست شما و روانکاوی با من ناخودآگاه شما بازی می کند.
§ انسان ها در هر مرحله ای از شناخت باشند یکی از اینها روی وی جواب می دهد.
2. ویژگی های مرتبط با شخصیت: اگر بخواهیم شخصیت افراد را کنترل کنیم یکی بحث؛
· کانون کنترل: کانون کنترل فرد کجاست؟ درون است یا بیرون؟ افرادی که رفتارهایشان را به بیرون منتسب می کنند معمولا اضطراب بیشتری دارند، معمولا اینها انگیزش کمتری دارند چون ضرورتی ندارد که تلاش کنند و در مقابل آنها کسانی که کنترل شان درونی است تلاش بیشتری می کنند و معمولا عملکرد بهتری دارند و اضطراب کمتری هم دارند.
· خوپایشی: خودپایشی به این دلالت دارد که افراد تا چه میزان خودشان را با شرایط طرف مقابل و وضعیت منطبق می کنند. یعنی سعی می کنند خود را همرنگ جماعت کنند. معمولا اینها را با ناظر بیرونی شان می سنجیم و تست را به سرپرستانشان می دهیم. این افراد ثبات رفتاری کمی دارند. در تحقیقات زیادی که انجام شده است نشان دهنده آن است که غالب کسانی که در سازمان باقی می مانند این افراد هستند.
· عزت نفس: این که فرد تا چه میزان به خود و قابلیت های خود اعتماد داشته و به خود مباهات می کند. در واقع فرد بر مبنای ارزیابی کلی از خود تا چه قدر برای خود ارزش قائل است. معمولا آدم هایی که عزب نفس زیادی دارند برای خودشان ارزش زیادی قائلند. معمولا عزت نفس پایین منجر به این می شود که قضاوت دیگران خیلی برایشان مهم است. یعنی دیگران نسبت به من چه چیزی می گونید در حالی که آنهای که عزت نفس زیادی دارند نگاهشان به خودشان است و ارزش هایی که برای خودشان مهم است را توجه می کنند. عزت نفس عقبه تاریخی هم دارد مثلا در کتاب های رفتاری می گویند افرادی که در سازمان های بزرگ کار می کنند عزت نفس بالاتری دارند. اگر بخواهیم این عزت نفس را در نگاه جهانی بحث کنیم یعنی اینکه برای کشوری چه اتفاقی می افتد که باعث می شود عزت نفس داشته باشد؟
· شخصیت تیپ a و b: a و b یک سنخ شناسی از شخصیت است که می گویند اگر می خواهید افراد را سرکار بگذارید این کار را باید انجام دهید. A ها پرتلاش هستند. بی صبر هستند. همیشه عجله دارند. دقت کمی دارند. بی توجه ترند. اشتباهات بیشتری دارند. گاهی دیوانه کار می شوند. اینها معمولا دیوانه کار می شوند. در مقابل آن تیپ b آدم های آرام و صبور هستند و کار برای آنها یک تفریح است. آرام صحبت می کنند یک جورهایی ظاهر و باطن آرامی دارند. دقت زیادی دارند و غیره. شخصیت a عوارض جسمی بیشتری دارند مثلا زخم معده می گیرند. آدم های a ابتداءا برای آدم ها جذاب تر هستند ولی اینها را نمی شود برای مدیران عالی گذاشت. اینها تا رده های مدیران عملیاتی خوب هستند ولی نمی شود بیشتر روی آن حساب کرد.
· توفیق طلبی: مک کلند این بحث را کرد که چه می شود که اقتصاد پیشرفت می کند. میگفت نیازها سه تاست. توفیق طلبی، قدرت و وابستگی. معتقد بود که کلا نیازها آموختنی هستند و درونی نیستند. میل به توفیق یا اینکه افراد دوست دارند در کارها پیروز باشند. قدرت این است که دوست دارند دیگران را کنترل کنند. وابستگی برقراری ارتباط با دیگران می باشد. مک کلند می گفت که این سه نیاز آموختنی است و اگر اجتماع می خواهد پیشرفت کند باید افراد توفیق طلب شوند و همیشه دنبال یافتن موفقیت های بیشتر در موقعیت های کاری و اجتماعی باشند. چه می شود که می توانیم این خاصیت توفیق طلبی را در اجتماع زیاد کنیم.
· توانایی ability؛
o ظرفیتی است که یک فرد برای انجام یک کار دارد.
o هیل گارد می گوید توانایی دانش یا مهارتی است که فرد بتواند آن را عملا نشان دهد ولی الزاما ظهور نیافته است.
o استعداد قابلیت یا توان یادگیری می باشد.
o مهارت قابلیت خاص برای حسن به کارگیری ابزار و اشیاء در کار است.
o توانایی معمولا به آن چیزی برمی گردد که قابلیتش را دارید و می توانید کاری را انجام دهید. استعداد به موضوع یادگیری بر می گردد. مهارت هم به این بر می گردد که شما می توانید با یک ابزار آن را به کار بگیرید یا نه. مثلا توانایی استفاده از کامپیوتر را دارید یا نه. معمولا به فرد می گویی که دو خط برنامه کامپیوتر بنویسد. ولی در توانایی نمی توانی این کار را از فرد تست بگیری.
o معمولا در سازمان ها برای استخدام افراد توانایی ها و استعداد و مهارت افراد را تست می گیریم.
o مهارت دو دسته است
· مهارت های ذهنی و شناختی: مهمترین چیزی که در اینجا ازش بحث می شود بحث همان iq یا قابلیت شناختی است. معمولا به این هم می گوییم هوش شناختی. هوش شناختی یا مهارت شناختی 8 بعد دارد؛
§ توان کلامی. یعنی اینکه شما بتوانی یک حرفی را یا یک سخنرانی را هم ادا کنی و هم بفهمی. هم بفهمید هم بفهمانید.
§ توان عددی. در اینجا شما باید بتوانید حساب و کتاب خودتان را انجام دهیدو بتوانید با عدد راحت کار کنید.
§ توان استدلال: افراد بتوانند ریشه های یک موضوع را بفهمند و از کنار هم چیدن مقدمات چیزی را نتیجه بگیرند.
§ قیاس:
§ توان دیدن روابط: ربط و نسبت بین چند پدیده برقرار کند.
§ حافظه یا یادآوری: فرد می تواند چیزهایی که در گذشته نزدیک برایش رخ داده را بتواند در ذهن خویش مرور کند.
§ تجسم فضایی: در تجسم فضایی این آدم وقتی می تواند یک بار جایی را دید دفعه دوم کلا مسیر ها را بفهمد.
§ ادراکی: الگوهای ذهنی را می فهمند. کسی که با آنها بحث می کند زود متوجه می شوند که طرف در چه فضایی می باشد. این توان خیلی از اوقات ناشی از دیدن الگوهای زیاد است.
· بنیان این مهارت ها در جسم گذاشته می شود اما اینها در طول زمان تکامل پیدا می کندو رشد می کند. خیلی از اوقات اگر می خواهیم تست iq بگیریم به چرخه ی عمر زندگی افراد بر می گردد مثلا بعضی تست ها را می گویند که تا فلان سن می توانید از این تست استفاده کنید.
§ فیزیکی: بر می گردد به این که چقدر می توانید با ابزار کار کنید و چقدر سرعت عمل دارید.
· فیزیکی و جسمی:
سلام
جزوه ای که برای روش تحلیل محتوای کمی و کیفی تهیه کرده م رو برای استفاده در خدمت شما قرار می دهم.
قسمت کیفی ش باید کامل تر بشه که انشاالله به زودی براتون قرار می دم.
بسم الله الرحمن الرحیم
روشهای تحلیل محتوا بی اغراق میتوانند برای هر شکلی از ارتباطات به کار گرفته شوند. وسایلی که ممکن است در حیطه این نوع مطالعه قرار بگیرد شامل کتابها، مجلات، اشعار، روزنامهها، آوازها، نقاشیها، سخنرانیها، نامهها، قوانین و اساسنامهها، هم چنین هر جزئی یا مجموعهای از آنها میباشد (عبداللهیان، 1379، ص. 4). به عبارت دیگر هر چیزی را که به حد کافی فراوان باشد و از معانی نسبتاً ثابتی نزد گروهی از افراد برخوردار باشد میتوان تحلیل محتوایی کرد (کریپندورف، 1373، ص. 47). این ها منابعی هستند که محقق بر مبنای آنها میکوشد به شناختی دست یابد که این شناخت میتواند درباره خودگوینده یا درباره وضعیتهای اجتماعی که خطابه در آن تولید شده است باشد (رضوانی، 1389، ص. 138).
روشهای تحلیل محتوا ایجاب میکند که از فنون نسبتاً دقیقی استفاده شود. مثل محاسبه بسامدهای نسبی یا همبستگیهایی که میان واژهها به کار رفته. تنها به کمک روشهای ساخته شده و با ثبات است که محقق میتواند تفسیری عینی و خارج از مدار ارزشها و تصورات شخصی خود ارائه دهد (رضوانی، 1389، ص. 138).
بسم الله الرحمن الرحیم
· بحث را از شخصیت شروع می کنیم. جلسه قبلی عرض کردم که بر اساس مدل کرت لوین می گوید که رفتار ناشی از دو مولفه است. مولفه های شخصی و دیگری ناشی از مولفه های شرایط محیطی می باشد. می گوید وقتی محیط و ادم ها به هم بر می خورند اینها روی هم اثراتی دارد که اینها باعث می شود که رفتار از افراد بروز یابد.
· افراد چه می شود که به صورت متفاوت رفتار از خودشان بروز می دهند؟ یعنی علت بروز رفتار افراد در چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم
در این ترم قرار است روی مررزهای داش خط مشی در ایران بحث شود. در این کلاس چند رساله دکتری و چند پایان نامه خوب در خط مشی را مرور می کنیم.
وقتی مطالعه خط مشی می کنیم سه حوزه مد نظر است، یکی فرایند خط مشی است، یکی تحلیل خط مشی گذاری و دیگری ارزیابی خط مشی می باشد.
وقتی می گوییم فرایند خط مشی گذاری به این سوال پتاسخ می دهیم که برای پاسخ به هر مساله باید چه گام هایی طی شود.
سلام
این ترم فقه تصمیم گیری یکی از دروس مقطع ارشد ما (معارف اسلامی و مدیریت دولتی و سیاست گذاری عمومی دانشگاه امام صادق ع) می باشد.
انشاالله به زودی جزوه های کلاس را در اختیار شما قرار می دهم.
سازمانهای یادگیرنده
بهدلیل ماهیت عصری که در آن به سر میبریم تفاوت بسیاری میان سازمانهای امروزی و گذشته وجود دارد. در این ارتباط «چارلز هندی» از صاحبنظران رشته مدیریت میگوید: «مدیران امروز با سازمانهایی سروکار دارند که شباهتی به سازمانهای گذشته ندارند.»
یکی از ویژگیهای اساسی سازمانهای جدید، شکلگیری آنها بر مبنای یادگیری است. بنابراین مدیران و کارکنان، همواره در حال یادگیری بوده و مهارتهای جدید کسب میکنند؛ چرا که قدرت هر سازمان متناسب با میزان آموزش دائمی مدیران و کارکنان آن است. هدف این مقاله ایجاد آشنایی با ویژگیهای سازمانهای یادگیرنده است.
سلام
جزوه ی مهارت های مساله یابی و تصمیم گیری. دریافت کنید.