بسم الله الرحمن الرحیم
· منابع قاعده لا ضرر:
o یک بنده خدایی یک آسیابی روی رودخانه یک دهی داشت. آب که داشته حرکت می کرده آسیاب هم حرکت می کرده و انرژی تولید می شده است. قریه یک رودخانه داشته و کسی روی آن آسیابی بنا کرده بود. ده هم برای یک فرد بوده است. مسیر آب را می خواستند عوض کنند و با این کار فرد دیگر ورشکست می شد. این آسیاب آبی را تعطیل می کرد. آیا چنین حقی دارد؟ امام جواب داد تقوا را پیشه کند و به برادر مومنش مورد ضرار قرار ندهد.
عمده ی رشته ی مدیریت بحثش تزاحم است. مدیریت کردن یعنی اهم و مهم کردن.
o اصل بحث این است که تصرفی که داری می کنی اگر نکنی برای خودت خیلی فرقی ندارد ولی به دیگری ضرر می رساند.
o الناس مسلطون علی اموالهم
o قاعده لاضرر ناظر به این است که این تصرفات حق من است ولی این کارمنجر به ضرر دیگران می شود.
o تصرف در مال خودت منجر به ضرر رسانی به دیگران می شود.
o یک چیزی که الان شاهد آن هستیم متاسفانه بعضی از ازدواج ها مهریه سنگین می بندند و بعد به هم می خورد و مردم هم پول ندارند که آن را بدهند. می گوید انقدر این زن را اذیت می کند که بگوید جونم ومهرم آزاد. حضرت فرمودند که خداوند جز آتش برای چنین آدمی راضی نیست. هر کسی مسلمانی را اذیت کند از ما نیست. ما هم با وی نیستیم. مومن کسی است که مردم از زبانش در امان باشند.
o روایت دیگر: اگر خانمی را طلاق بدهی که حامله است تا زمانی که وضع حمل می کند باید نفقه اش را بدهی. طلاق داده اند می بینیم که زنم شیرده است شوهر می گوید که نمی خواهم به بچه شیربدهی. خانم هم می گوید که خودم می خواهم به وی شیردهم. این جا حق با مادر است. حضرت فرموند که مادر خودش احق است. فرمودند نه مادر و نه فرزند مورد اذیت قرار نگیرد. کسی هم که وارث است نباید به بچه اش ضرر برساند.
o قاعده لا ضرر مربوط به جایی است که ولایت دارم و از آن می خواهم سوء استفاده کنم.
· قاعده لا ضرر را مفادش را گفتیم. منابع آن را هم گفتیم.
· بررسی مفردات قاعده لا ضرر:
o لای نفی
o لای نهی
o بیشترین بحثی که شده در ضرر و ضرار است. ضرار در مقابل نفع است. ضرار به معنای نقص در مال یا جان می باشد. نقصی به مال طرف وارد کنی خط بکشی به ماشینش. جانش هم اینکه مثل منجر به قتل فردی شوی.
o رابطه ضرر و ضرار:
1. ضرار ضرر عمدی است. یعنی گاهی ضرر می زنی و آمدی بلند شوی به طرف خوردی و آنچه دستش بود افتاد شکست که این ضرار نیست اما ضرار عمدی است یعنی با قصدِ اینکه به طرف ضربه بزنم اقدام می کنم.
2. ضرار ضرر در مقابل ضرر است. یعنی وقتی ضرر می زنی من هم برگردم به شما ضرر بزنم. یعنی نه حق اینکه ابتداءا به دیگران ضربه بزنی نه اینکه بخواهی ضرری که به تو زده اند را با ضرر زدن به آنها جبران کنی.
3. ضرار تاکید است. یعنی چیز جدیدی نیست. یعنی مثل شوخی و موخی که استفاده می کنی و عین هم هستند و پشت سر هم می آیند اینها هم عین هم هستند که پشت سرهم آمده اند و معنای جدیدی از ضرار مد نظر نیست.
4. ضرر در حوزه مسائل مادی اعم از جان و مال هست ولی ضرار در حوزه معنوی یعنی حیثیت و آبرو و در ضیق و تنگنا قرار دادن است. گاهی هست که نه خسارت مالی به طرف می زنم و نه خسارت جانی ولی کاری می کنم که طرف در تنگنا و فشار قرار گیرد. این معنا را حضرت امام آورده اند و گفته اند ضرار به معنی ضیق است. این به نظر استاد بهترین نظر است.
o هیات ترکیبیه: ما داریم لا ضرر و لا ضرار. می گویند این حقیقتا اگر بخواهیم ظاهر امر را بگیریم یعنی ضرر و ضرار نیست. مثلا روایاتی می خواندیم که رفع عن امتی تسعه...جهل از امت من برداشته شده است و می بینیم که جهل هست پس باید چیزی در تقدیر باشد. این جا هم باید چیزی در تقدیر باشد چون یک چیزی هست باید در تقدیر گرفت اختلاف نظر اینجا ایجاد شد.
1. نظر مشهور(نظر شیخ انصاری): می فرمایند که لا ضرر و لا ضرار یعنی حکم ضرری در اسلام جعل نشده است. یعنی هر حکمی در اسلام هست و بطور طبیعی ضرر نیست اگر موجب ضرر شود حکم آن برداشته می شود که در این صورت دایره آن خیلی وسیع می شود و مثلا شامل عبادات و روابط اجتماعی هم می شود. می خواهد غسل کند و این غسل موجب ضرر به وی می شود و این غسل از طرف برداشته می شود. خرید و فروشی می کرده که معامله قبلی است یعنی کلاه سرش رفته است مثلا جنس ارزان را به شما گران داده است پس لزوم معامله قبلی هم برداشته می شود. مثلا کسی که مریض است و روزه برایش ضرر دارد نمی تواند روزه بگیرد. عدم جواز تصرف درمال که موجب ضرر دیگری است. این جواز برداشته شد. این حق برداشته شد. تمام این موارد که تصرف شما در مالت موجب ضرر به دیگری می شود چنین حقی را نخواهی داشت.
2. لا ضرر و لا ضرار غیر متدارک: اگر ضرر زدی باید جبران کنی. یعنی ناظر به احکام وضعی است. یعنی ضرر غیر متدارک نداریم و اگر ضرر زدی باید جبران کنی. که ظاهرا منسوب به نراقی است. مثلا می گوید که سلام بی جواب نداریم. مثلا بجایی اینکه بگوییم ضرر را جبران کن می گوییم ضرر بدون جبران نداریم. مثلا هدیه به شما می دهم و شما نمی دهی به جای اینکه بگویم چرا هدیه نمی دهی می گویم هدیه بدون جبران نداریم!! و منظورم این است که شما هم باید هدیه بدهی همانطور که من به شما هدیه دادم.
3. شیخ الشریعه: لا در این روایت"لای نهی" است یعنی به دیگران ضرر نزن. حوزه آن حوزه روابط اجتماعی است. مثلا قرآن می گوید "لا جدل و لا فسوق فی الحج". یعنی در حج که رفتی جای یک قرون و دو زار دعوا نکنید. مثلا داری طواف می کنی کسی را هل نده.
4. نظر حضرت امام ره: امام بحثی که دارند تقریبا منحصر به فرد است. نگاهی که امام در بحث قاعده لا ضرر داشته است آثار و برکاتی در فقه داشته است ولی در این قضیه نظر امام را نپذیرفته اند ولی از نظر سبک نگاه ایشان برکاتی داشته است و این نوع نگاه تحولی در فقه ایجاد کرده است ولی نظر امام در این مورد را نپذیرفته اند. امام می فرمایند که پیامبر ص سه شان داشته است
§ شان مبلغ احکام الهی: هر چی از طرف خدا به ایشان وحی می شد به بشر ابلاغ می کرد.
§ شان قضاوت: پیامبر ص به عنوان قاضی بین مردم قضاوت می کرد و به مردم گفته شده اگر پیامبر ص قضاوتی کرد تسلیم باشید. قضاوت دعوا را ختم می دهد و مشروعیت ساز نیست یعنی نمی توانی درخانه ای که می دانی برای خودت نیست هر چند که وکیلت آن را به دیگری به دروغ اثبات کرده که برای شما هست نماز بخوانی
§ شان حکومت: وظیفه حاکم این است که
· امر و نهی می کند
· یک وقت حکم جدیدی برای اداره جامعه صادر می کند.
· دیگری اینکه احکام ضرر را اجرا می کند.
· از نظر حضرت امام
· احکامی که حکومتی هستند
· احکامی که شرعیه هستند
· بعضی حکم الهی را بیان می کند و بعضی قانون حکومتی را بیان می کند. حال اینکه کدام شرعی و کدام مربوط به حکومت است ممکن است بین فقها تفاوت نظر باشد. این احکامی که از طرف پیامبر صادر شده ابدی نیستند و به عنوان حاکم چنین چیزی آمده وبرای حاکم بعدی با توجه به زمان تغییر می کند که این چیزی است که همه آن را پذیرفته اند. این یک تحولی در فقه ایجاد کرد و خیلی از تعارضات فقهی را حل می کند.
· مهمترین قسمت نظر امام مقام اثبات قضیه است.
· روایاتی که با قضی و حکم و امر شروع شده است: امام می فرماید روایاتی که با قضی، حکم و امر شروع شده است ظاهر در حکومتی است. ظاهر که می گوییم یعنی ظهور در این دارد که پیامبر ص به عنوان حاکم دارند چنین امری می کنند.
· روایاتی که با قال شروع می شود: اما روایاتی که قال دارد بحث شرعی است نه حکومتی.
· قاعده لا ضرر هم حکم حکومتی است به نظر امام.
· شهید ثانی هم می گوید که بعضی از روایات پیامبر ص حکومتی و بعضی از آن روایات شرعی است. ضابطه ای که شهید ثانی می دهد می گوید که الظن بالشی یلحق بالاعم الاغلب. هر جا که شک کردیم روایتی حکومتی یا شرعی است می گوییم چون اغلب روایات پیامبر شرعی است پس این هم شرعی است.
· بعضی گفته اند که جایی که شک داریم که حکومتی است یا شرعی اگر خلاف عام های قرآن باشد می گوییم این نهی نهی حکومتی است. حمل بر کراهت می کنیم. مثلا خوردن گوشت الاغ مکروه نیست و اگر جایی نهی شده می گوییم که آن مربوط به زمان خاصی بوده و حکومتی است. اگر حکمی بود که با عمومات ما منافات داشت می گوییم که مورد و شرایط خاصی بوده است.