· ویژگی راهکار عملی چیست؟ به این معنی نیست که بی منطق است. مسبوق به سابقه است. یعنی فرض کنید الان صندلی های کلاس به هم رخته است. و شما فکر نمیکنید و همانطور که در کلاس های دیگر صندلی ها را درست می کنید اینجا هم درست می کنید. یکی اینکه مسبوق به سابقه است و دیگری اینکه وقت پژوهش نیست.
· ما می خواهیم در مورد یک مساله پژوهشی حرف بزنیم. مساله پژوهشی اقتضائات خاص خودش را دارد و طبیعتا راهکار پزوهشی هم دارد. چه پزوهش محدود به تفکر و تعقل و ..چه لازم باشد ورود میدانی داشته باشید و چیزی را تغییر بدهید و بررسی کنید.
· انتخاب مساله:
1. شروع پژوهش از ایده نو: پژوهش از ایده نو شروع می شود. هیچ وقت پژوهش از تکرار شروع نمی شود.
2. تفاوت مساله پژوهشی و پرسش؟ اول پرسش شروع می شود و سوالی به ذهن شما می آید. این سوال اگر جواب داشته باشد بهش می گویند پرسش و جواب آن هم آماده است. اگر که پرسش جواب نداشته باشد می روید یک بررسی اجمالی انجام می دهید و یک علمی بدست می آورید از سوالی که پرسیده اید. دو اتفاق می افتد یا بخشی از پرسش برای شما مهم تر می شود و تبدیل به مساله پژوهش می شود که جواب آن را باید یافت و کشف کرد. شما یک چیزی را نمی دانی و سوال برایت ایجاد می شود. سوال ایجاد می شود که برای حل این مساله اعتیاد چه کار باید کرد؟ می روی جواب را پیدا میکنی و دیدید جواب هست که به جواب رسیده اید و اگر جواب نبود دو حالت دارد اگر حال نداشتید که جواب دهید که هیچ ولی اگر حال داشتید آن را دنبال کنید یک مطالعه و بررسی اجمالی می کنید و ابعاد داستانی که جواب ندارد را بفهمید. اگر که تازه روی دور افتادی و ده کتاب خواندی آن موقع تازه برای اینکه بخواهی به این پرسش پاسخ دهی تازه قسمتی از آن را به یک مساله ای تبدیل می کنی که می خواهی راجع به آن بررسی علمی انجام دهید. چون آنقدر مساله تازه است که باید وقت زیادی برای پیدا کردن راه حل برای آن کنید. مساله پژوهشی از علم می آید. از علم اجمالی می آید. وقتی می خواهی پایان نامه بنویسید به شما می گویند که پروپوزال بیاورید. در آنجا می گوییم که به استناد فلان و به استناد من این مساله نیاز به بررسی علمی دارد و در قالب یک پایان نامه می گنجد و در مدت بازه زمانی یک ساله می خواهم آن را انجام دهم.
3. تفاوت مساله پژوهشی و مشکل چیست؟ مشکل یک چیزی که به نظر می آید خوب نیست و نا مطلوب است را مشکل می گوییم. وارد موقعیتی می شویم که از دید پژوهشگر نامطلوب است. نقطه ای که مشکل دیده شده بود رفته رفته بزرگ می شود و تبدیل به علم اجمالی به گستره و ابعاد مشکل می شود. از آن دایره بزرگ شده یک نقطه را انتخاب می کند که فکر میکند می تواند آن را به عنوان مساله پژوهشی حل کند. از ابتدا که مشکل شروع می شود یک علمی پیدا می کنید و به مساله می آیید این هیچ وقت یک حرکت نیست شما دائما تا زمانی که نتیجه قطعی و نهایی را بدست نیاورده ای دائما بین اینها رفت و آمد میکنی. مشکل را بازتعریف می کنی و مساله را بازتعریف می کنی و هم زمان هم پژوهش را جلو می بری. در ذهن شما داره پژوهش انجام می شود ولی وقتی می خواهی بنویسی بایک ترتیب خاصی می نویسی.شما باید کلی وقت بگذاری که مساله برای شما حل شود ولی فعلا داره وقت صرف تبدیل مشکل به مساله می شود. مشکل روی سطح است و عینی است می روی سراغ مساله. ی دردی بوده و مشکل ایجاد شده. مثلا از مشکل اعتیاد که از پس گردنی در بی آرتی اومد به مساله موثر بودن کمپ ها در ترک اعتیاد می رسیم. این مساله را یک کاریش می کنیم و تبدیل به عنوان پژوهشش می کنیم. مساله می خواهد یک چیزی از مشکل را حل کند. مشکل سطحی و کلی است ولی مساله مشخص است روشن است و ابهام ندارد و رو ش دارد و قابل حل است. مشکل را چطور می شود به مساله تبدیل کرد؟سه مرحله می رویم جلو.
1. مرحله اول: اول تجزیه مشکل به مسائل محتمل می کنیم. مسائل محتمل یعنی مثلا علل آن را بررسی می کنیم. می گوییم بعد اقتصادی اعتیاد چیست. بعد خانوادگی ش چیست؟ اثرش روی تورسیم چیست. مصادیق آن را بررسی می کنیم.
2. مرحله دوم: تفکیک مساله از مساله نما. بررسی آن چیزهایی که ارزش پرداختن به آن وجود ندارد را بررسی نمی کنیم. به تکیه به علت ها و آمار ها بیان می کنیم که این ها ارزش بررسی را ندارند.
3. مرحله سوم: وزن دهیم به این مسائلی که از مرحله دوم گذشت. وزن دهی بر اساس
1. علایق خودمان
2. نیاز اجتماعی: اینکه می گوییم چرا این مساله است و چرا باید به صورت علمی به آن پاسخ دهیم عمدتا این است که این نیاز جامعه است.
3. اولویت معرفتی: شما می خواهید مساله ی معیشت را حل کنی. رفتی بررسی کردی دیدی بخوای معیشت را بررسی کنی می بینی علل مختلفی دارد مثلا می بینی که مردم قناعت نمی کنند یا چیزهای دیگر. بعد می گویی مثلا اگر قبول داشتند که روزی را خدا می دهد بعد قناعتشان زیاد می شد. بعد می رود سراغ توکل.
4. توان فردی: غیر از علاقه توان هم می خواهد. من رفته ام دیده ام که اگر هر هزار تومانی که در صندوق صدقه می اندازیم این چقدر به رفاه محرومین تحت پوشش کمیته امداد کمک می کند؟
ابتدا متن مقاله سپس نتیجه گیری بعد چکیده و بعد عنوان نوشته می شود. البته این طور نیست که از ابتدا عنوان نداشته باشی.
به صورت رایگان
زمینه های پاسخگویی: احکام، اعتقادات، قرآن، مشاوره های ازدواج و خانواده و...
سوالات خود را به 3000461800 پیامک کنید یا از طریق سایت با ما در ارتباط باشید.