بسم الله الرحمن الرحیم
· برای اینکه اعانه را خوب بفهمیم اصطلاحات مشابه آن را هم بایدخوب بفهمیم.
· در اعانه زمینه را برای گناه دیگری مهیا می کنی که به این معین می گویند.
· سبب: مثلا شما فرض کنید که اومدی اینجا یک حیوانی را بسته اند و شما نخ ان را ازاد می کنی و این حیوان می رود در زمین مردم و محصولاتش را از بین می برد. اینجا سبب شما می شوی و آن حیوان مباشر می شود. اینجا سبب جرمش باالاتر از مباشر است. مثلا یک پزشکی یک دارویی را تزریق می کند که به هر کس می زند چشم هایش نمی بیند. اینجا ان کسانی که ان دارو را وارد کرده اند و در ایران پخش کرده اند سبب است. آن کسی که وارد کرده معین است. پزشک می نویسد و پرستار تزریق می کند و فرض این است که پرستار نمی داند. به پزشک سبب می گویند ولی پرستار مباشر است.
· فرق سبب با معین چیست؟ اگر واسطه عاقلِ مختار باشد اعانه می شود. شما که به ایشان چاقو داده ای معین می شوی. ایشان می تواند تصمیم به قتل بگیرد یا می تواند مرتکب قتل نشود. اگر واسطه عاقل مختار باشد معین و معان می شود که مقصر اصلی معان است. من به شما اسلحه می دهم و شما یک فردی را می کشی. معین و سبب یک طرف و معان و مباشر هم یک طرف. در معین و معان، معان اقوی است ولی در سبب و مباشر، سبب اقوی است. در معین و معان(به ترتیب کسی که اسلحه می دهد و کسی که با ان کسی را می کشد) در حالتی است که معان عاقل و مختار باشد. در سبب و مباشر مثل حالتی که شما طناب ان حیوان را ازاد کنی، مباشر یا عاقل نیست و یا مختار نیست که در این حالت سبب اقوی است. اگر واسطه یا عاقل نیست یا مختار نیست این حالت سبب و مباشر می شود. سبب قوی تر است و مجازات وی هم بیشتر است.
· مقدمه حرام: مقدماتی را فراهم می کنی که گناهی صورت گیرد. مثلا می گوید می خواهم شراب درست کنم ایا انگور فراوان داری؟ می گوید بلی. این مقدمه حرام می شود. مقدمه حرام فرقش با انها اساسی است. در جایی بکار می رود که مقدمه و ذی المقدمه را یک نفر انجام می دهد. ولی در سبب و مباشر، سبب را یک نفر و مباشر را هم یک نفر دیگر انجام میدهد. پس مقدمه و ذی المقدمه توسط یک نفر انجام می شود. به طور طبیعی مقدمه حرام، حرام نیست. در اهل سنت اصطلاح سد ذریعه و فتح ذریعه دارند. سد ذریعه مثل تقسیم بندی ابن قیم:
1. مقدمه ای که فقط منجر به حرام می شود. مثلا می گویند شرابی که منجر به سکر می شود.
2. مقدمه ای که فی حد ذاته مشکل ندارد ولی قصد حرام می کنیم مثلا بیعی که به قصد ربا است.
3. مقدمه ای که فی حد ذاته مشکلی ندارد ولی غالبا منجر به حرام می شود و مفسده آن بیش از مصلحت آن است مثل پا زدن خانم ها محکم روی زمین. در هر زمانی خانم ها یک جوری خود نمایی می کنند. حالا قدیم ها خانم ها خلخال به پایشان بود که با زدن پایشان به زمین باعث تحریک دیگران می شدند. با این کار باعث می شود که غالبا منجر به حرام شود. مثل الان که تک خوانی خانم فی حد ذاته مشکلی ندارد. ولی چون غالبا منجر به فساد می شود می گویند که مشکل دارد.
· این سه مورد حرام است.
4. مقدمه ای که فی حد ذاته مشکلی ندارد(به صورت خانم و دستش نگاه کند و البته در صورتی که همراه با شهوت نباشد) و گاهی منجر به حرام می شود و مصلحت آن بیش از مفسده است. مثل نگاه به مختوبه.یعنی شما رفته ای خواستگاری و به خانم نگاه می کنی. این حلال است.
· این یک مورد حلال است.
· ادله حرمت اعانه
o ایه قران. تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان. واژه ها که روشن است. گاهی خودت هستی و یک کار خیر می کنی یا گاهی زمینه را برای کار خیر فراهم می کنی. این تعاون در بر می شود. انسان در زندگی اش یا باید کارخوب کند یا زمنیه را برای کار خیر دیگران فراهم کند. ادم مومن این چنین است. یا شما خودت گناه می کنی یا زمینه را برای گناه دیگران فراهم می کنی. کسی که واسطه زنا می شود این اعانه است. تفاوت بین اثم و عدوان که گفته اند اثم یک گناه است ولی گناه هایی که تعددی به دیگران همراه ان باشد عدوان گفته می شود.
· دلالت ایه. لا تعاونوا نهی، ظاهر در حرمت است. همانطور که امر ظاهر در وجوب است.
§ اشکالات بر دلالت ایه
1. باتوجه به اینکه تعاونوا دلالت بر وجوب ندارد پس لا تعاونوا هم دلالت بر حرمت نیست(قرینه وحدت سیاق). یعنی امر ظاهر در وجوب و نهی ظاهر در حرمت ولی اگر قرینه ای داشته باشیم می توانیم از این ظاهر نتیجه دیگری بگیریم. اینجا می گوید که به قرینه صدر آیه که تعاون بر بِر واجب نیست پس لاتعاونوا هم دلالت درحرمت ندارد.
· جواب اول: جوابی که به این اشکال می دهیم این است که بِر را که می گویی لا تعاونوا دلالت وجوب ندارد چون بر یک حقیقت مشکک است ولی اثم در هر صورت است حرام است. بر یک مرتبه اش مستحب است و یک مرتبه اش واجب است. اثم مراتب ندارد و در هر صورت گناه است. این جواب را اقای بجنوردی نداده اند. بر مراتب دارد ولی اثم مراتب ندارد.این که تعاون بر بِر در همه موارد واجب نیست بدلیل مشکک بودن و ذو مرتبه بودن بِر است.
· جواب دوم. قرینه وحدت سیاق در جایی است که یک جمله و افعال آن هر دو امر یا هر دو نهی باشد.
2. تعاون غیر از اعانه است. تعاون از باب تفاعل و همان معنای مشارکت است. ایه قران می خواهد بگوید که مشارکت نکنید نه اینکه اعانه نکنید. قران می خواهد تعاون را بگوید و نه اعانه را. مشارکت یعنی باکمک هم گناه کنیم ولی اعانه یعنی من زمینه را مهیا کنم. مشارکت حرام است. ایه ناظر به اعانه نیست و مشارکت را می گوید.
· جواب: آقای بجنوردی این را گفته اند. یک وقت خطاب تعاونوا به یک شخص است که حرف شما درست است ولی اگر خطاب تعاونوا به همه افراد جامعه مربوط باشد. مثلا مجموعه اعانه ها تعاون می شود مثلا به شما می گویم که در درس خواندن با هم همکاری کنید. در یک مساله اگر بخواهیم اعانه داشته باشیم مشارکت می شود ولی اگر در دو امر باشد این تعاون هست ولی مشارکت نیست ولی اگر موضوع یک امر باشدمشارکت می شود. گفته مردم همدیگر را یاری کنید. در یک مساله من به شما کمک می کنم و شما در مساله ای دیگر به ما کمک می کنید. اعانه نسبت به موضوعات متعدد تعاونوا می شود. خطاب نسبت به امور مختلف است نه یک فعل.