بسم الله الرحمن الرحیم

·         ابزارهای خط مشی

o        ما داریم از خط مشی گذاری و حوزه های آن صحبت می کنیمو وقتی در هر حوزه ای مساله ای پیدا می کنید و قرار است که آن را حل کنید هدف تان مشخص شده است که ان هدف همان مسائل است .اما همیشه در مدیریت از زمانی که امدید رشته مدیریت هر موقع د رمورد اهداف صحبت می شد در کنار وسیله هم می امد. بهش می گفتیم سلسله مراتب هدف و وسیله.

o        پس وقتی خط مشی ای را وضع می کنید اهدفاتان مشخص می شود. وقتی که ابزار شما هم مشخص شود این دیگر کامل می شود. تقریبا یک پای ثابت خط مشی گذاری را می خواهیم بحث کنیم. به قدری مطالعه ابزار اهمیتش زیاد شده که بعضی می گویند خط مشی همان ابزار است.

o        رویکرد ابزاری به چند دلیل است که اینجوری از سه چهار دهه قبل بعد از مطرح شدنش باب شد:

·         همخوانی با موضوع اجرای خط مشی

§      شما در فرایندخط مشی گذاری یک تدوین دارید و یک اجرا. در تدوین مفهوم پردازی می کنید. در اجرا هم که قرار است عمل شود. پیوند بین اینها همان چیزی است که ابزارای به شما کمک می کند.

·         رسیدن به اهدافی که در خط مشی گذاری مطرح شده است جز با ابزارها امکان پذیر نیست.

·         اینکه ابزارها به مثابه متغیر عمل می کنند در خط مشی گذاری.یعنی می شود آنها را تغییر داد. قابل دستکاری بوده و منعطف هستندو این ویژگی است که در خط مشی گذاری خیلی به این نیاز داریم.

o        یک عده ای قائل هستند که انتخاب ابزارهای خوب درموفقیت اجرای خط مشی نقش دارد. یک عده ای هم به این قائل نیستند. می گویند خط مشی مهم است ولی در اجرای موفق فرایند خط مشی غیر از ابزار متغیرهای دیگری هم هستند که بیشتر تاثیر گذار هستند. ممکن است ابزاری بد باشد و خط مشی موفق شود ولی ابزاری هم خوب باشد ولی خط مشی موفق نشود. ابتدا باید حواسمان باشد که در انتخاب ابزارها چند نکته را باید در ذهن داشته باشیم:

·         ابزارها ثابت نیستند و ممکن است در طی زمان دستخوش تغییر شوند. پس نسخه ی واحدی برای خط مشی ها نمی شود پیچید. مثلا نمی شود که شبیه پنی سیلین است که هر کسی نیازی به انتی بیوتیک شد تجویز کنیم. حتی اگر خود ابزارها دچار تغییر نشوند درک بازیگران یا نقش آفرینان خط مشی که قرار است از ابزار استفاده کنند ممکن است تغییر کند.

·         ابزارها جهان شمول نیستند.

·         خیلی در مورد ابزار فکر نکنید که دیگر این پادشاه خط مشی گذاری است. ابزارها خاصیت سیاسی دارند. حرف آخر را سیاست می زند. با ابزارها باید رفتاری سیاسی داشت.

·         ارزیابی تک تک و جداگانه ابزارها که چه مقدار در اجرای خط مشی اثرگذاری بوده اند تقریباً امکان پذیر نیست. به خاطر اینکه معمولا در اجرای خط مشی ها ابزارهای مختلف روی یکدیگر اثرمتقابل دارند.

o        تعاریف ابزار

·         هر چیزی که برای رسیدن به اهداف خط مشی مورد استفاده قرار می گیرد. که این خیلی کلی است.

·         اگر بخواهیم کلی تر تعریف کنیم ابزار را می توانیم به دو صورت تعریف کنیم؛

§      اگر آن را به عنوان یک شی در نظر بگیریم: وقتی می گوییم ابزار یک شی است یعنی هر دستورالعمل و قوانینی که برای اجرای خط مشی تدوین می شود خودش یک ابزار است.

§      اگر آن را به عنوان یک فعالیت در نظر بگیریم: اگر به عنوان فعالیت بگیریم می شود مجموعه ای از فعالیت های خط مشی با خصوصیت های مشابه که فرآیند های اجتماعی را اداره کرده و بر آنها تاثیر می گذارد. این جامع تر است. تفاوتش این است که شما وقتی درمورد فعالیت صحبت می کنید هر فعالیتی را گفته است که جامع تر است چون فعالیت های غیر رسمی را هم شضامل می شود. مثلاً شما رفتی یک کشور خارجی به عنوان نماینده غیر رسمی کشور. می خواهی مثلاً کسب اطلاعات کنی. پس وقتی به مثابه فعالیت ابزار را تعریف می کنیم جامعیتش نسبت به وقتی که به عنوان شی تعریف می کنیم جامع تر است. اما اینکه به عنوان یک فعالیت تعریف می کنیم یک نقص هم دارد. بدی اش این است که ابزار با خط مشی یکی می شود. عیبش این است. باز هم کلی شد. پس چرا خط مشی گذاری می کنیم خب برویم ابزار گذاری کنیم!

·         تعریف چهارم: اینگرام و اشنایدر. می گویند که ابزارهای خط مشی نیروهای محرکه صریح یا ضمنی هستند که در خط مشی قرار گرفته اند و احتمال هماهنگی اقدامات در رسیدن به اهداف خط مشی را میسر می سازد. همان جامعیت را دارد ولی مشکل را حل را کرده است چون تعریفش را درون خط مشی گذاری آورده است.

o        گونه شناسی ابزارهای خط مشی؛

·         در دهه 60 فردی آمد و انواع ابزارهایی که در حکومت برای ارتجاع خط مشی استفاده می شد را جمع کرد. 63 تا ابزار جمع آوری کرد. بعد این 63 تا در 5 دسته طبقه بندی کرد. از آن موقع طبقه بندی ابزارها مد شد چون تعداد ابزارها روز به روز بیشتر می شد. بنابراین انواع و اقسام طبقه بندی ها ارائه شد که قرار است بگوییم؛

§      گونه شناسی

·         بر مبنای ویژگی های بازار (چون بازار را خیلی ویژگی ذاتی تعامل و بده بستان می دانند به آن ویژگی های بازار می گویند). می آید ماهیت ذاتی ابزارها را مد نظر قرار می دهد. بر اساس این ویژگی ها آن ها را طبقه بندی می کند. انواع آن؛

·         ابزارهای اجباری در مقابل ابزارهای اختیاری. می گوییم بعضی از ابزارها داخلش اجبار هست ولی بعضی داخلش اجباری نیست.

·         بعضی ابزارها شفاف و صریح هستند بعضی مبهم و تلویحی هستند.

·         بعضی ها مستقیماً اثر می گذارند ولی بعضی دیگر به صورت غیر مستقیم.

·         برخی ابزارها ارشادی و هدایت گر هستند بعضی دیگر قهری و سرکوبگر هستند.

·         برخی اقتضائی نگر و برخی کل گرا هستند.

·         بر مبنای مآخذ قدرت. منابع قدرت چیا هستند؟ در این طبقه بندی ون در دوئلن یک طبقه بندی بر مبنای مآخذ قدرت می دهد می گوید که سه تا است

·         ابزارهای قانونی: ابزارهایی هستندکه نشان دهنده مداخله مستقیم دولت هستند و برگرفته شده از مناسبات حقوقی و رسمی می باشند است. هدف این ابزارهای قانونی تنظیم رفتار بازیگران اجتماعی می باشد. یا همان تنظیم رفتار مردم می باشد.

·         ویژگی ابزارهای قانونی

·         وظیفه ابزاری و وظیفه تنظیم کنندگی هم دارند. در عین حالی که به سمت هدف می رود رفتار بازیگران اجتماعی را هم تنظیم می کند.

·         در ابزارهای قانونی زور اجبار نهفته است و اینطور نیست که دلبخواهی باشد.

·         در ابزارهای قانونی نظارت بر رفتار و تقویت رفتارهای مثبت نفهته شده است. این نظارت و تقویت مستلزم هزینه کردن است و نیاز به پول دارد. هر قانونی را که بخواهی اجرا کنی پول می خواهد و چون دولت نمی تواند این پول را تهیه کند هزینه را از خود همان بازیگران اجتماعی دریافت می کند.

·         ابزارهای قانونی منفعل عمل می کنند یعنی اول یک اتفاقی می افتد و بعد برای آن قانونی وضع می شود.

·         ابزارهای اقتصادی:

·         تقریباً برعکس قانونی هستند و ماهیت اجباری ندارد.

·         به بازیگران اجازه می دهند آنطور که خودشان می خواهند رفتارشان را تنظیم کنند.

·         برای استفاده از این ابزارها باید دانش دقیقی از عواملی که بر رفتار بازیگران اثرگذار است داشته باشیم.

·         ابزارهای ارتباطی:

·         به طور کلی زور و اجبار را نفی می کند نه اینکه کاری به آن نداشته باشد.

·         بر انتقال دانش و اطلاعات به افراد و اگاهی بخشی بهشان برای اجرای خط مشی اشاره دارد.

·         بر مبنای میزان مداخله دولت: هاولت می گویند وقتی می خواهی مبتنی بر میزان مداخله دولت ابزارها را طبقه بندی کنی میزان دخالت دولت که طبقه بندی شده نیست. یک پیوستار است. این پیوستار سه بخش و ده ابزار دارد.

·         برخی از ابزاراها ابزارهای داوطلبانه هستند

·         ابزارهای دواطلبانه بودن

·         خانواده به مثابه ابزاری برای اجرای خط مشی

·         سازمان های داوطلبانه

·         بازارهای خصوصی

·         برخی اجباری هستند

·         ابزارهای اجباری

·         وضع مقررات

·         تأسیس شرکت های دولتی

·         تأمین مستقیم نیاز

·         برخی ابزارهای ترکیبی هستند.

·         ابزارهای ترکیبی که 4 تا هستند

·         ارائه اطلاعات و دادن توصیه ها

·         پرداخت یارانه ها

·         دریافت حق ثبت

·         مالیات و پرداخت هزینه ها

·         میزان مداخله دولت در این پیوستار که از سمت داوطلبانه به سمت ترکیبی و بعد به سمت اجباری حرکت کنیم میزان مداخله دولت در خط مشی بیشتر می شود. ده ابزار را مطرح می کند. ویژگی های طیف

·         هر چه از سمت داوطلبانه به سمت ترکیبی و بعد به سمت اجباری حرکت می کنیم میزان مداخله دولت زیاد می شود.

·         در طیف های سمت راست یعنی ترکیبی هزینه های اولیه زیاد است اما اثربخشی هان بیشتر از ترکیبی و اجباری است. مثلا اینکه خانواده را مجاب کنی که مراقبت حجاب دختر و یا همسرش باشد این هزینه زیادی دارد. منتهی اگر این امر را خانواده کنترل کند دیگر ابزار های اجباری نیازی نیست. مثلا رویانیان از این ابزار برای کاهش تخلفات راهنمایی و رانندگی استفاده است. خانواده را در مراقبت از قوانین و مقررات دخیل کرد. مثلا اگر صد تا دوربین هم بگذاری در فاصله بین دوربین ها هم امکان تخلف است. سازمان های داوطلبانه برای حجاب مثل آن است که مثلا ستاد امر به معروف تشکیل دهی. بازارهای خصوصی برای حجاب مثل ان است که اگر بازار به سمت عفاف برود این خیلی موثر است. ترکیبی ها یک ذره دز داوطلبانه بودنش کم شده است. مثلا ارائه اطلاعات. سعی می کنیم با تیزر و آگاهی بخشی و تیزر و معلم پرورشی مردم را ترغیب به مراقبت کنیم. گاهی باعث می شود که یارانه بدهیم. مالیات هم که مشخص است. مقررات هم معلوم است که مقرراتی راجع به این وضع کنییم. تامین هزینه مستقیم هم مثل گشت ارشاد. حق ثبت هم این است که مثلا شما می خواهی میزان استخراج خاویار کم شده و دولت می خواهد کاری کند که میزان بهره برداری از خاویار کم شود که تخم گذاری کند. باز هم می شود این طیف را سپری کرد.

·         الان خط مشی گذاری های کشور های توسعه یافته بیشتر شامل خانواده، سازمان های داوطلبانه، بازارهای خصوصی و اطلاعات می باشد. هر چه کشور ها به سمت توسعه یافتگی پیش می روند شیب استفاده از ابزارهایشان از اجباری به سمت ترکیبی و بعد به سمت داوطلبانه می رود. تامین مستقیم مثلا همان غذای گرمی که به شما گفتم. یا مثلا موقعی که شما دانشگاه می زنی و می خواهی خودت افراد را آموزش دهی. این دیگر ته هزینه می شود.

·         ویژگی های رفتاری. اشنایدر و اینرام این را مطرح می کنند. می گویند فرض این گونه شناسی این است که خط مشی گذاری به دنبال این مساله است که افراد را به انجام کارهایی وا بدارد که اگر آن خط مشی ها نبود افراد آن کارها را هم نمی کردند. این فرض مبتنی بر 5 دلیل است.

·         ممکن است که فکر کنند قانون راهنمایشان نیست.

·         ممکن است احساس کنند که قانون داره مانع فعالیتشان می شود.

·         ممکن است انگیزه یا ظرفیت لازم برای حرکت به سوی فعالیت های مورد نیاز جامعه را نداشته باشند.

·         به ارزش های نهفته در خط مشی ها ممکن است باور نداشته باشند.

·         ممکن است به دلیل مبهم بودن مساله ماهیت مساله برایشان ناشناخته باشد.

·         می گوید اگر این 5 توجیه باشد باید 5 دسته ابزار داشته باشیم 5 طبقه بندی هم می دهد

·         ابزارهای اقتدار که تقریبا همان ابزارهای قانونی است.

·         ابزارهای تشویقی که شبیه مشوق های مالی است.

·         ابزارهای توانمند ساز. ابزارهایی هستند که اطلاعات، اموزش و منابع لازم را برای افراد یا نهادها فراهم می آورند تا بتوانند تصمیمات لازم را اتخاذ کنند.

·         ابزارهای نمادین. این ابزارها کاری که می کنند این است که افراد را از درون برای حرکت به سمت اهداف خط مشی برانگیخته می کنند.

·         ابزارهای یادگیری. زمانی که مردم هدفشان را نمی شناسند یا نیازخودشان را نمی توانند شناسایی کنند و نمی دانند باید چه کار کنند این ابزارها به کمک مردم می آید.

§      گونه شناسی هاولت

§      طبقه بندی هود

·         اقتدار

·         خزانه (مشوق های مالی)

·         اطلاعات

·         سازمان

·         مثالی می زنیم تا منظورمان از ابزار مشخص شود. مثلا شما می خواهید مردم ضعیف جامعه را حمایت کنی. چه روش ها و چه کارهایی می توانی انجام دهی:

§      مثلا می توانی یارانه بدهی

§      می توانید به جای یارانه آموزش دهیم.

§      مستقیم. مثلا در آمریکا چند میلیون نفر هستند که این ها هر روز می آیند غذای گرم تحویل می گیرند.