بسم الله الرحمن الرحیم

·         اندیشه ورزی یا حل مسائل مدیریتی با استفاده از نظام فکری شهید مطهری

·         برای اینکه بتوانیم کلاسمان را به مبنای فکری شهید مطهری بزنیم (تنه ای بزنیم)می خواهیم این کار را در کلاس انجام دهیم.

·         رویکرد ما مساله محور است. مدیریت عرفی دو چهره دارد. یکی مسائل و دیگری پاسخ های آن. پاسخ هایش در قالب نظریات بیان می شود.

·         یک اشتباهی که صورت می گیرد گاهی برای اینکه بعضی افراد در مدیریت اسلامی کار کنند می خواهند پاسخ ها را اسلامی می کنند در صورتی که خیلی اوقات ورود در اینجا (یعنی پاسخ ها و نظریات و رویکردهای مدیریت)، بازی کردن در یک زمین انحرافی است. چون اصل بحث در مسائل می باشد. یافتن آنها یک دقتی می خواهد. مساله تیلور چه بوده که این نظر را داده است؟ بهره وری. یا غایت بهره وری که سودآوری یا سرعت در تولید یا کمیت تولید یعنی افزایش سرعت و کمیت تولید که اینها هم به سود منجر می شود می باشد. آیا سود می تواند مساله مدیریت اسلامی باشد؟ اسلام با سود موافق است ولی برای آن شرط می گذارد شرط هایی مثل: کسب حلال، در راستای رشد فردی و اجتماعی نه اتلاف عمر. سود جنبه های مختلفی دارد که یکی از آن مالی دیگری اعتبار و دیگری ارتقا فرهنگی فرد و جامعه. بجای سود می توان منفعت هم گذاشت. یا حتی فضل هم می توانیم بگذاریم. نفع را در قرآن آنجایی داریم که می فرماید(گویا اسرا آیه 17 است که می فرماید خداوند) از آسمان آب نازل می کند بعد سیل می آید هر کدام از دره های کوهستان به اندازه گنجایشش سیل در آن راه می افتد این آب یک کفی هم رویش تولید می شود و سروصدایی هم ایجاد می کند و زود هم از بین می رود این آب وقتی به دشت هموار می رود آن سرو صدا از بین می رود و آن چیزی که برای مردم نافع است در زمین فرو می رود. فضل هم یک واژه قرآنی است که به معنای زیادی می باشد. یک معنای عام در قرآن دارد یک معنای خاص هم دارد. معنای عامش که به رحمت خدا نزدیک می شود اما معنی خاصش آنجاهایی است که فضل به کسب و کار دنیوی نسبت داده شده است. آن چیزی که انسان ها بابت تلاششان به دست می آورند. کشتی راه انداخته اید بروید دردریا سیر کنید تا چیزی بدست بیاورید. در ادعیه هم داریم مثلا در دعای ورود و خروج به مسجد که اولی صلوات و خدایا به من از رحمتت قسمتم کن. در موقع خروج می فرماید فضلت را روزی من کن. عامش در واقع به معنای رحمت مطلق الهی می باشد.

·         شما گفتید نفع یا منفعت. از همین جا یک تاملی می کنیم. ببینیم چه واژه های اسلامی راجع به این موضوع ما وجود دارد از این ها یک شبکه مفاهیم یا یک شبکه معنایی تشکیل می شود که این شبکه می تواند منظومه ای شکل دهد که آن مفهوم را بهتر بفهمیم. این همه در قرآن از بهشت و جهنم صحبت شده است و داره ما را به نوعی از منفعت طلبی نه کوتاه مدت دعوت می کند بلکه داره افق ما را بزرگ تر می کنه. داره شما را تهدید می کند که این کار را نکنی. از آن طرف یک منفعتی را برای شما بیان می کند. از آنجایی که طبع انسان دنبال منافع و گریز از خطر است خدا در قرآن این افق را بلند تر می کند و می گوید اگر فلان کار را بکنی عذاب داری یا اگر سیبی را انفاق کنی به تو هزار تا سیب می دهیم.  دین هم برای ما مبنای انتخاب را ملموس کرده است. بعضی می گویند که نعمت هایی که خدا بیان می کند تمثیل است. قرآن بطونی دارد که حقایق عمیق تری را برای ما روشن می کند. می خواهم بگویم قرآن جنبه هدایتی اش را با همین ظواهرش دارد پیش می برد. یک سری واژگان دیگر هم اضافه می کنیم مثل حلال بودن واژه رشد. مبنای حلال بودن این است که به دیگران ضرر نرساند. ما در احکام یک علت داریم  یک حکمت. علت را خیلی اوقات متوجه نمی شویم مگر اینکه منصوص باشد و در قرآن یا روایت آمده باشد. بعضی چیز ها علت آن چون منصوص نیست می گویند که حکمتش این است.

·         با کلید واژه دیگری به اسم حق برخورد می کنیم. چه چیزی برای شما حلال است؟ آن چیزی که ثمره کار شماست. استثمار را برای این می گویند که از ثمره وجودی دیگری خوردن است. حلال بودن بر اساس حق تعریف می شود. شناخت جامعه انسان برای اینکه در مدیریت موفق باشد و هر چه انسان را بهتر بشناسیم می توانیم روش های بهتری برای کار کردن به انسان بدهیم.

·         Question نکته ی دیگر توازن در اصالت فرد و جامعه می باشد. شهید مطهری می گوید که در کتاب آزادی، می گوید که می خواهیم بینیم چرا بشر در طول تاریخ به آزادی دست نیافته با اینکه از اول دغدغه بشر بوده و اکثر اندیشمندان روی این مساله فکر کرده اند ولی هنوز این آزادی رخ نداده؟ ریشه یابی می کند می گوید ما پاسخ های دیگران را می آوریم. بعد می گویند جاهل بوده علم بیاید بهتر می شود ولی علم آمد و بدتر شده. بعضی گفتند قانون بیاید بهتر می شود قانون هم آمد بهتر نشد. پاسخ اسلام چیست؟ می گوید که اسلام آزادی دو جور است. آزادی معنوی و اجتماعی داریم. تا ازادی معنوی محقق نشود آزادی اجتماعی محقق نمی شود. اول انسان باید در درون نخواهد به حقوق دیگران تجاوز کند در بیرون هم این کار را نخواهد کرد. می گوییم آقای شهید مطهری چطور می شود این را اجرا کرد؟ می گوید با مکاتب نمی شود. شهید مطهری می گوید که در مکاتب بشری نمی توان جلوی این منفعت را گرفت و اصل اینکه آزادی بشر نقض می شود منفعت طلبی است و با چیز دیگری به نام دین و مکتب انبیا باید کنترل کرد.

·         سازوکار های کنترل اجتماعی یک سری از آن بیرونی و یک سری درونی است. اگر روی درونی ها کار کنیم زیاد به بیرونی نیاز نداریم.

·         Book to read معرفی مقاله: رویکرد های علم دینی از آقای سید احمد واعظی

·         مفهوم مدیریت: هدفی را در نظر داشتن، سازماندهی کردن یک گروهی و هدایت کردن برای رسیدن به آن هدف. مدیریت هم علم است هم عمل. مطالعه عمل به علم می رسند می گویند ده تا مدیر اینطوری عمل می کنند و علم آن اینطوری می شود. اشتراک هایی که ده مدیر موفق دارند آن می شود تئوری موفقیت. مدیریت لزوما علم نیست همان فرآیندی است که انجام کار از طریق دیگران برای رسیدن به هدف مشخصی می باشد. علم مدیریت یک دانش مدون باید باشد یعنی مجموعه چیزهایی که می دانیم و آن را ربط و بست داده ایم.

·         اصل بحث این است می خواهیم با یک رویکرد مساله محور اندیشه ورزی کنیم.

·         مساله های مدیریت چیست؟ در پاسخ ها نباید دنبال اسلامی کردن باشیم.

·         بریم در مساله ها این مساله ها گاهی پنهان است و حال مساله ها را به اندیشه اسلامی عرض کنیم و ببینیم چه جوابی برای آن در می آید. همان مثال سود که بررسی کردیم. دیگری هم مثال آزادی بود.

·         سه لایه بحث داریم

1.     لایه نظری مثل هستی شناسی، انسان شناسی و ..

2.     سطح خود علم که دانش مدیریت اسلامی و فرضیه ها اینجا مطرح می شود

3.     نظام سازی و تحقق آن علم در جامعه

·         در این بحث آزادی با این مثالی که زدیم می تواند یک الگویی برای رویکرد مساله محور ما باشد.

·         شما می توانید یک مساله را در مدیریت انتخاب کنید. در هر موردی که خواستید. یک مساله را بگیرید آن مساله را با این روش که ببینیم پاسخ غربی ها چیست و بعد ببینیم که پاسخ اسلام چیست پیش بروید.

·         مدیریت اسلامی

1.     ارائه چارچوب

یا

·         ارائه روش های اجرایی:

·         در رویکرد های مدیریت اسلامی می توانیم از رویکرد اسقرایی استفاده کنیم. بخشی از مدیریت اسلامی مطالعه  عمل مدیران مسلمان می باشد.

·         در فلسفه علم دو رویکرد برای تولید علم هست

1.     رویکرد قیاسی: با استفاده از مفاهیم نظامی می سازد و می گوید که باید این کار را بکنی. در واقع از کل به جز رسیدن است.

2.     رویکرد استقرایی: یک نگاه از بالا به پایین است مثلا ده مدیر موفق را بررسی می کنیم و بعد تئوری موفقیت در مدیریت می دهیم. از جزء به کل رسیدن است.

·         مثلا می توانیم عمل یک مدیر مسلمان را بررسی کنیم. اینکه الان چه کار کنیم و می خواهیم کشور را اداره کنیم باید چکار کنیم؟ باید از همان چیز هایی که مدیریت مرسوم می گوید استفاده کنیم.

·         یک مساله مدیریتی را انتخاب کنید و با این متد وارد تفکر شوید. همان حدی از اسلام هم که می دانید کافی است.

·         اگر یک سر طیف تکنیک باشد و سر دیگر مفهومی و شناختی باشد یعنی از سطح ماشین به سیستم های اجتماعی بیاییم یک مساله را در اینجا پیدا کنید. بعد جواب های غرب و اسلام را مقایسه کنید. مثلا در بحث نظارت و کنترل در اسلام مفاهیمی داریم که می تواند مباحث کنترل را بسط دهد. مثلا به کنترل درونی توجه کنیم. مثلا به تقوا توجه کنیم و حال راجع به کنترل نظر دهیم. امر به معروف و نهی از منکر در نظام فعلی کنترل ما جایی ندارد.

·         مساله اشتغال زنان. این هم یک مساله پیش روی مدیریت اجتماعی است. زنان نیمی از بدنه جامعه هستند. آیا باید شاغل باید باشند یانه؟ شغل شان چه باشد؟ و...