بسم الله الرحمن الرحیم

·         قاعده نفی سبیل

o        سبیل را به معنای نفی حاکمیت گرفتیم. اگر کسی آزاد باشد و به او بگویند اگر خواستی نفس بکشی باید بگویی، این سبیل است ولی اگر کسی در زندان باشد ولی زندگی اش دست خودش باشد این سبیل نیست. اگر آزاد باشی ولی خط فکری ات دست دیگری باشد این سلطه می شود. مقام تکوین در معنای فیزیکی اش در خارج رخ می دهد و این باعث نفی شدن آیه نمی شود. حوزه فردی اگر دست یک فرد کافری باشد سبیل است و در نظام هم اگر خط مشی دست آمریکا باشد این هم سبیل است. سبیل یعنی می خواهد نظرش را تحمیل کند. اینجا سبیل می شود.

o        بر اساس این معنا حالا برای اینکه به این معنا بر جامعه مسلط شوند چه راهکار هایی دارند؟ راه های سلطه جریان کفر نسبت به جریان ایمان چیست؟

1.     تهدید. یعنی چماقی هست ولی قرار نیست که پایین بیاید. شیطان شما را می ترساند. الشیطان یعدکم الفقر. در بیرون اولین کاری که مستکبرین شروع می کنند تهدید است. این خیلی کارایی دارد. بعضی که ضعیف هستند در همین مرحله عقب نشینی می کنند. این را اگر بخواهیم در جریان قرانی نگاه کنیم طه 71 است. وقتی جریان موسی و فرعون پیش می اید این ها می دانند که قضیه قضیه دنیوی نیست. فرعون چکار می کند؟ خودش را همه کاره می دانست. گفت بدون اذن من ایمان اوردید؟ شروع کرد به تهدید کردن. گفت به درخت اویزانتان می کنم. آن وقت می دانید که کار دست کیست. این اولین مرحله است که تهدید است. شعرا 29. اگر شما مسیری که من می خواهم را پیش ببرم از من تبعیت نکنید شما را در زندان می اندازم. اولین کاری که دشمنان انجام می دهند تهدید است.

2.     تحقیر. خیلی برای تسلط پیدا کردن راه کار خوبی است. کسی که در دورن احساس حقارت کند راحت تسلیم می شود. مثلا در مورد بی حجاب ها بعضی برای مسخره شدن توسط دیگران باعث شده که بی حجاب شوند. قران می گوید که فرعون فاستخف قومه باطاعوه. این روحی که در جامعه تزریق می شود که ما نمی توانیم یکی دیگر از علت های سلطه جریان کفر می باشد.

3.     تهمت زدن. این هم در حوزه فردی هم در حوزه کلان هست. مبنای این روش این است که انسان کمال خواه است فطرتا. و ادم های سالم را دوست دارد. وقتی کسی را دوست داشته باشند از وی پیروی می کنند و مردم دوست دارند که با ایشان باشند و حال کسی می اید و به این فرد محترم تهمت می زند و باعث می شوند که دیگران از وی پیروی نکنند و نخواهند که با ایشان باشند.تهمت را روانشاسان(یعنی این کار را یک روانشناس بهتر می تواند انجام دهد نه اینکه روانشناس ها اینطوری هستن ها، به کسی بر نخوره) ارزیابی می کنند که الان چه تهمتی به ایشان می چسبد؟ تهمتی می زنند که تاحدی از طرف جامعه پذیرفته شود. ان چیزی که در جامعه دل ها را فریب می داد و

·         شعرا 34 و شعرا 27  که نسبت سحر و جنون داده اند. انقلابی که باعث انقلاب ما شد

4.     تطمیع. برخی از ایات را اشاره می کنم. در جریان موسی و فرعون که فرعون از ساحران دعوت کرد و گفت که موسی ساحر است و سحر وی را خنثی کنید آنها گفتند چیزی به ما می رسد؟ فرعون گفت بله. شما از مقربین در دستگاه من خواهید شد. در جریان معاویه که شیطان مجسم است خیلی خوب می دانسته که نقطه ضعف ادم ها کجاست. در جریان امام حسن را یک طوری خرید. بعضی را با پول. انقدر زیاد می کرد تا طرف تسلیم شود. بعضی را را با مقام خرید. ایه شعرا 41 و 42.

5.     تحریک  احساسات مردم. یعنی ما می خواهیم کاری را انجام دهیم مردم را نسبت به یک قضیه جری می کنیم و از احساسات انها سوء استفاده می کنیم. مردم نسبت به سرزمینشان تعلق خاطری دارند. فرعون به حضرت موسی می گوید که ایا می خواهید ما را از سرزمین خودمان خارج کنید؟ با این کار احساسات مردم را تحریک می کرد. همین که شما تردید در دلت ایجاد شود باعث می شود که مردد شوی و با این حالت نمی توانی نظام را همراهی کنی. این مساله تحریک احساسات مردم است. یعنی ارزش هایی که برای مردم مقدس است می گوییم که می خواهند اینها را از بین ببرند. حضرت امام در جریان انقلاب خیلی از مواضعشان اینجوری بود که در مقابل کسانی که می خواستند تردید ایجاد کنند محکم وامیستاد. هود 62

6.     جو سازی. الان هم در دنیا خیلی برنامه هست. وقتی جریان حق می اید، برای منحرف کردن ذهن مردم و از اب گل آلود ماهی گرفتن شروع به جو سازی می کنیم. نمونه های قرانی مثل جریان فرعون. وقتی موسی قیام کرد و مردم هم وسط میدان آمدند و دین را پذیرفتند موسی می خواست ذهن مردم را هدایت کند. فرعون گفت که هر چی کارگر است جمع شود و می خواهیم برج بسازیم. این باعث شد ذهن مردم تا حدودی منحرف شود. ساختن این برج بلند مرتبه ذهن مردم را گمراه کرد. فرعون به عنوان نمونه کبوتری که در حال پرواز بود را با تیر زد و گفت که خدای موسی را کشتم.

7.     شایعه پراکنی. در جریان حضرت مریم به عنوان مثال. شایعه یعنی چیز کوچکی را که اصلا واقعیت ندارد بزرگ کنی و ان را پخش کنی.

8.     تفرقه افکنی.و جعل اهلها شیعا.

9.     سازش کاری. می گویند طرف منعطف است. کسی که می گوید حالا سخت گیری نکن و حالا شرابی هست تو هم بخور. اگه با اینها راه نیاید می گویند چقدر ادم خشکی هستی. ودو لو تدهن فیدهنون.