بسم الله الرحمن الرحیم

·         قاعده صحه یا اصل صحت

o        دو تا قاعده هست

1.      اصل صحت فی فعل(مسلم). موضوع این قاعده شبهات موضوعیه است. اعم از حوزه معاملات و عبادات است. ناظر به افعال دیگران است. کسی دارد کاری انجام می دهد و من نمی دانم درست انجام داد یا نه باید بگوییم که درست انجام داد. تفاوت بین صحت و حلال و حرام هم داریم. مثلا این که داره غیبت می کنه یا نمی کنه این شامل اصل صحت نمی شود. آن چیزی که شامل این قاعده می شود این است که عمل دیگران را حمل بر صحت کنیم. شامل حلال یا حرام بودن فعل دیگری نمی شود. یعنی اینکه فردی داره کار حرامی انجام می دهد یا کار حلال؟ نمی شود اینجا اصالت صحت را جاری کرد. آن جایی که فعل دیگران برای شما منشا اثر هست را حمل بر صحت کنید. در حوزه عبادات جاری می شود. یکی داره نماز میت می خواند. درست خواند یا خواند. اگر درست خواند از شما ساقط می شود ولی اگر باطل بوده از شما ساقط نمی شود چون واجب کفایی است. اینجا باید حمل بر صحت کنی. یک آقایی داره یک حیوانی را تزکیه می کند. یک آدم ذبح شرعی کرد. ذبح شرعی هم شرایطی دارد. روبرو قبله باشد و ذابح مسلمان باشد و بسم الله بگوید. در این صورت گوشت حیوان حلال می شود. این ذبح حلال می شود. حالا شما شک کردی که گوشتی که در بازار هست این موارد را رعایت کرده اند یا نه اینجا اصاله الصحه جاری می شود. این قاعده خیلی وسیع است. مفادش این است که عمل دیگران که برای فرد منشا اثر است حمل بر صحت می شود. صحت نه حلال بودن. دیگران نه خودت. اگر یقین داشته باشیم که اشتباه انجام داده است اینجا دیگر اصاله الصحه جاری نمی شود. اینجا همه اش شک است که دیگری درست انجام داد یا نه. اگر هم شک داشته باشی جستجو نیازی نیست. از این عمل دیگران قاعده فراغ خارج می شود. قاعده فراغ چیست؟ اگر این عمل را نسبت به فعل خودمان در نظر بگیریم قاعده فراغ می شود. مثلا نمازت تمام شد بعد شک می کنی که وضو داشتی یا نه اینجا فراغ است. قاعده فراغ ناظر به فعل خودم است ولی اصاله الصحه ناظر به فعل دیگری. قاعده فراغ باید بعد از عمل باشد ولی اصاله الصحه می تواند در حین عمل هم جاری شود. قاعده تجاوز هم در حین عمل است که اگر در حین نماز وارد جزیی شدی و در جزء قبلی شک کردی اینجا هم باید رد شوی.

2.      اصاله الصحه فی العقود والایقاعات. کمتر در کتب فقهی ما مطرح شده است و قاعدتا اولی در کتب فقهی ما مطرح می شود. موضوع این قاعده شبهات حکمیه است. مختص معاملات است.

·         شبهات موضوعیه و حکمیه. مثلا در مورد خمر یک شبهه موضوعیه و یک شبهه حکمیه داریم. شبهه موضوعیه یعنی می دانم که خمر حرام است ولی نمی دانم که این ظرفی که اینجاست خمر هست یا نه. شبهه حکمیه این است که مثلا سوال برایمان ایجاد می شود که خمر حرام است یا حرام نیست؟ اینکه حکم غنا چیست و ما هوالغنا هر دوی اینها حکمیه است.

o        مدرک قاعده

1.      روایات:

·         ضغ امر اخیک الی احسن. امر بردار مومنت را حمل بر احسن کن. روایت داریم که اگر 70 نفر گفتندکه این کار خلاف را کرده است ولی خودش گفت نکردم ازش بپذیر.

·         قال الصادق(ع): «اِذَا اتَّهَمَ المُؤُمِنُ اَخاهُ اِنماثَ الایمانُ مِن قَلبِهِ کَما ینماثُ المِلحُ فِی الماءِ. اگر مومن به بردارش تهمت بزند ایمان در دلش آن طوری آب می شود که نمک در آب حل می شود.

·         آیا این روایات می تواند دال بر اصاله الصحه باشد یا خیر؟ اینجا ناظر به احکام تکلیفی و اخلاقی است نه احکام وضعی. پس نمی تواند ناظر باشد به نظر استاد. استاد روایات را رد کردند.

2.      سیره عقلاء

·         مهمترین دلیل از کتاب آقای ایروانی این است که به سیره عقلا استناد می شود. اگر همه عقلای عالم به مساله ای عمل کنند و شارع هم آن را رد نکند مشروعیت آن اثبات می شود. یک سیره در بین عقلای عالم بوده و در همه عالم است(.سیره عقلا مساله ای است که همه عقلا آن را انجام می دهند. سیره متشرعه؛ در بین متشرعین این مساله رخ داده است. مثلا اینکه حلقه دست می کنند سیره عقلا است ولی اینکه انگشتر عقیق دست می کنند شیره متشرعه است. برای حجیت سیره عقلا سه مبنا هست).

·         بعضی گفته اند که امضای شارع باید باشد. شارع باید این را امضا کند.

·         بعضی گفته اند که عدم ردع کفایت می کند. که در عدم ردع کفایت دو نظر هست. یکی احراز عدم ردع و دیگری عدم احراز ردع می باشد. این دو برای حجیت سیره عقلا مبنا هست.

3.      اختلال نظام. یک قاعده فقهی است که اصطیادی است. چیزی که باعث اختلال نظام شود از نظر شارع تایید نشده است.

4.      اجماع. بعضی آورده اند. می گویند مدرکی است و ارزش زیادی ندارد. محتمل المدرکیه است. اجماعی که کاشف قول معصوم باشد حجت شرعی دارد. اجماع مدرکی ارزشش به مدرکش است. فهم یک فقیه از یک آیه برای فقیه دیگر حجت نیست. محتمل المدرکیه هم همین است. همین که احتمال می دهیم که مدرکی هست نمی توانیم از آن استفاده کنیم. اجماع باید کاشف قول معصوم باشد. می گویند که اجماع لبی است و باید قدر متیقن بگیریم.

o        تنبیهات راجع به قاعده(نکات مهم) یا مفاد تفصیلی قاعده

1.      اولین تنبیه و یکی از مهمترین این است که گفته اندکه اجرای این اصل بعد از احراز عنوان عمل است. نیاز به توضیح دارد. می گویند که شما باید عملی را که طرف انجام داده موضوعش برایت احراز شود بعد که شک کردی که درست انجام داده یا غلط، حالا اصاله الصحه را جاری می کنی. ولی اگر موضوعش برایت احراز نشود نمی توانی این اصل را جاری کنی. مثال: نمی دانی که این آقا(با یک خانم) قرارداد ازدواج می بندند یا می خواهند قرارداد کوه بگذارند؟ اینجا اصاله الصحه معنی ندارد. ولی اگر می دانی که می خواهند قرارداد عقد بگذارند ولی نمی دانی که درست انجام داده اند یا نه این جا اصاله الصحه جاری می شود. در جایی اصاله الصحه جاری می شود که عنوان موضوع برای ما مشخص شود.

2.      دومین نکته این است که این اصل حاکم بر اصل فساد است. اصل فساد یعنی چی؟ یعنی یک چیزی جدید می خواهد رخ دهد وقتی شک داریم که رخ داده یا نه اصل بر عدم رخ دادن ان است. اصل فساد همان استصحاب حالت سابق است. بیع وقتی رخ می دهد مالکیت حاصل می شود. این ماشین که برای من بود شما مالکش می شوی. در نتیجه این، نقل و انقال رخ می دهد. حالا شک می کنیم که نقل و انتقال رخ داد یا نه می گوییم اصل بر عدم انتقال است. اصل اصاله الصحه حاکم بر اصل فساد است و بر آن تقدم از باب حکومت دارد. (تقدم در اصول سه جا بحث می شود. تقدم خاص بر عام که تخصیص می شود. تقدم حاکم بر محکوم که حکومت می شود. تقدم وارد بر مورود که ورود می شود. بعضی که می گویند این اصل حاکم است می خواهند بگویند که مقدم است و خیلی دقیق از لفظ استفاده نمی کنند ولی بعضی هم که می کویند حاکم است منظورشان تقدم از باب حکومت است و دقیق از لفظ استفاده می کنند).

اگر دو اصل داشته باشیم و این دو اصل در یک رده باشند اصل سببی بر اصل مسببی حاکم است. در مبارزه بین اصل حکمی و موضوعی اصل موضوعی پیروز است. در مبارزه اصل و اماره، اماره حاکم است.

3.      موارد شک:

1.      شک در شرایط عقد. اگر عربی در عقد شرط باشد شک می کنم که عربی گفت یا نگفت. یا اگر موالات شرط باشد موالات را رعایت کرد یا نه. اصاله الصحه جاری می شود.

2.      شک در متعاقدین. آیا افرادی که عقد را انجام دادند شرایطش را داشتند یا خیر؟ اصاله الصحه است.

3.      شک در مورد معامله. مورد مشخص بود یا نبود.

a.      در تمام این موارد اصل صحت جاری می شود. ولی اگر بگونه ای باشد که در موضوع شک کنیم بعضی گفته اند که اصاله الصحه جاری نمی شود.